با همهی بی سر و سامانیام،
باز به دنبال پریشانیام
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پیِ ویران شدنی آنیام
آمده آن لحظهی توفانیام
دل خوش گرمای کسی نیستم
آمدهام تا تو بسوزانیام
آمدهام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانیام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانیام
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیرزمانی است که بارانیام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
محمدعلی بهمنی
-حرف بزن، حرف بزن...
-من مالِ مقاومتم. تو بچرخ تا دنیارو بچرخونم!
-صدای قدم های راهیان کاروان اربعین هر لحظه بیش تر می شود....
برمشامم می رسد بوی آن روزها که پدر رفت و چند روز بعدش تو نیامدی تنها از دست رفتهی من...
دردکشیده ی من! فدای سینهی سوخته ات نفس های من.
دست علمدارِ آن کاروان به حج رفته بر سینهات، انجا نفس بکش، فارغ از درد چیزی به نام ریه...سینهی من میسوزد. نیست خاموشی اما!
شعر قشنگی بود :)
آهنگ عشق از کجا هم که عالیه :)
تو هم که مثه همیشه خوب مینویسی :)
:)))
ای صورت پهلو به تبدل زده! ای رنگ
من با تو به دل یکدله کردن، تو به نیرنگ
گر شور به دریا زدنت نیست از این پس
بیهوده نکوبم سر سودازده بر سنگ
ف.نظری
به روزم
می آم
ترانه هم خوب بود...البته از کارای همایون انگشت شماره که دوست دارم..ورای خط مشی ابوی ایشون..صدا وکاراش نظیر نداره.
راستی نظرات هم به سختی درج میشه که احتمالا بخاطر قالبه.
بله خب بعضی کارای همایون مورد علاقه ی همه ی اهالی این سبک واقع نشده خصوصا کارای قمصری. این کارم که گذاشتم از کارای اول و یه کمی نپخته بود ولی خب من خاطراتی با این نوا دارم که باعث می شه خیلی این آلبوم، خصوصا این قطعه رو دوست داشته باشم. ابوی ایشون هم که جای خود دارند!
چون بلاگ اسکای تازگی جوری کرده که نظرات تو وب و بدون پنجره ی جدید درج شن این جوری می شه متاسفانه.
وری گود وری نایس وری اکسلنت...العاقل یکفیه الاشارة..یعنی در خانه اگر کس است یک حرف بس است...وصف متن بود
فایل رو گوش نکردم...نظری بود بعد گوش کردن میگم.
تعبیر جالبی بود!
کرببلاااااااا میخوام باااااازم
رفتی؟؟؟
خوش به حالت... منم بدجور اون جاهاست دلم این روزا.
به من که سوختم از داغ مهربانی خویش
فراق و وصل تو نامهربان چه خواهد کرد؟
سرای خانه بدوشی حصار عافیت است
صبا به طایر بی آشیان چه خواهد کرد؟
ز فیض ابر چه حاصل گیاه سوخته را؟
شراب با من افسرده جان چه خواهد کرد؟
مکن تلاش که نتوان گرفت دامن عمر
غبار بادیه با کاروان چه خواهد کرد؟
به باغ خلد نیاسود جان علوی ما
به حیرتم که در این خاکدان چه خواهد کرد؟
صفای باده روشن ز جوش سینه اوست
تو چاره ساز خودی آسمان چه خواهد کرد؟
نسیم وصل به افسردگان چه خواهد کرد؟!..
چه خونه ی خوبی دارید. این محمدعلی را من خیلی دوست دارم.
نظر لطف شماست... بله من هم خیلی!
نه...
حال ندارم...
تو بجای من مسواک بزن، من رفتم بخوابم
من قبلش به خواب رفته م!
الان سرچ کردم...... اون مصرع جا افتاده:
آمده ام بلکه نگاهم کنی
______________________________
تنبل نبودیا!!!
ببین من چه حال، دارم! میرم سرچ می کنم، میرم اکسپلور باز می کنم، برات کامنت می زارم
خـــــــــــــــب دیگه الان تتمه حالم ، خالی شد! مثل هم شدیم!!!
وای ببین حالا من پس و یوزر نیم می دم بیا تو بلاگ اسکای پستمو ادیت کن این مصراع و بذا توش
قبلاً می خواستم بگم، موزیک وبلاگت، عالیه...
پیجت رو آف لاین دارم، و گاهی گوش می کنم...
صدای دفش رو خیلی دوست می دارم...
کلاً کشته مرده صدای دف هستم
ما نیز هم...
..........در پیِ ویران شدنی آنیام ....................
آنی ویران شدن خیلی لذت داره، می خوام...
ویرانی می خوای، اونم آنی!!
شعر خیلی قشنگی بود...
خیلی خیلی خوشم اومد، ممنونم.
خوش حالم خوشتوون اومدمنم خیلی دوستش می دارم!
مصرع قبل از: آمده آن لحظهی توفانیام کو؟؟؟؟
وااای نههه...نمی دونم اصنشم حال ندارم برم ببینم چیه، خودتون با یه چیزی پرش کنین دیگه!