چن ساعت پیش با مامان و فاطمه، شیرینی پنجرهای یا به قول خودمون، "نونپنجرهای" دُرُس کردم.
آخه امروز که نمایشگاهِ تابستونی مدرسه بود، پریوش دُرُس کرده بود، کنجکاو (!!!کنجکاو) شدهبودم ببینم چه جوری دُرُس میشه؛ خوشمزهام بود. من عاشق شیرینیآی سرخکردنیام. مخصوصاً اینیکی که اصلِاصله و مالِ خودمونه، ایرانیه!
این قد خوشمزه شده که نگو...
یه توضیح خیلی اجمالی میدیم فقط مقداراشونو درس حسابی بلد نیستم. (برا درست کردن مقدار زیاد از این شیرینیاستا!)
مامانم یه کتابّ قدیمی آشپزی داره که اسمش "هنرِ آشپزی" ئه، نویسندهشم معروفه، رُزا منتظمی.
درستش که کردیم، موقه ی سرخ کردن مامان می گف تخمِ مرغاش زیاد بوده، خمیرش شُل شده.
منم گفتم: رُزای خنگ!
مامانممام گفت: نههههه!!! تخمِ مرغامون گندهن بچه!
:
اوّل تو نشاسته حدود 6 تا قاشقِ غذاخوری گلاب میریزیم و بههمش میزنیم تا یه خمیر صفت درمیاد. حتماً خمیر باید باشه ها، ینی اگه هنوز پودر مونده بود، بیشتر باید اضافه کنین. (گلابو میگم.) یه خمیر بهدست میاد که در عینِ خمیری، سفته. نباید شُل شه ها، سِفت!
بعدم پنجتا تخمِ مرغ (کوچیــــک) رو به تدریج بهش اضافه می کنیم. ینی یکی رو می ریزیم، هم می زنیم، بعدی و بعدی و...
بعدم آرد رو بهتدریج اضافه میکنیم و هم میزنیم. چرا بهتدریج؟ چون گولهگوله میشه، تهِ کار مجبور میشی (با توجّه به دستورِ رُزا البته!) از صافی ردش کنی. کار، یهبار!
بعدش این مایه رو سرخ میکنیم که سرخ کردنشم پُرُسه داره و من نمیگم! ینی حسش نی دیگه!
عکسایی که گرفتمو گذاردهم ادامه مطلب.