بی‌چون

بی‌چون

چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون...
بی‌چون

بی‌چون

چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون...

چون بیاور!


امان از این حرف‌های تکراری و واژه‌های به‌دردنخور!

وقتی این‌چنین جایی گیر افتاده باشی و برای صحبت با او کلمه‌ی مناسبی نیابی، تنها چیزی که به زبان می‌آید، "چرا؟" است. که البته آن هم چندان خوش‌آیند و درخور او نیست؛ روا نیست به‌جای واژه‌های دیگر به خلوت پر از چون و چرای خود دعوتش کنی.

امان از این واژه‌ی چرا که چون در پی ندارد!

گویی او در سکوت به تماشای تقلّای بی‌امانت نشتسته‌است...

شاید هم تکرار واژه‌ای که بی‌اجازه و ناخواسته به بزمش راهی پیدا کرده‌است، راضی به بیرون نگاه داشتن میهمان سرگشته و بخت‌برگشته‌اش می‌کند!

امان از این واژه‌ی بی‌سروپا که مجنونِ نگاهت را آتش بر جان، در پی جواب وادار به برپا ماندن می‌کند.

مجنون، برپا اما بی سر و پاست، تو برپا اما پابرجایی، چون بیاور، "رشته‌ی صبرش به‌مقراض غمت ببریده شد..."*

ای نسیم منـزل لیلی خدا را تا به کی

رَبع را بر هم زنم، اِطلال را جیحون کنم...

  ***

برای تویی که هیچ‌وقت این‌و نخواهی فهمید...:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ...!

!!!

امر به معروف با مسئله‌ی بالا فرق داره! سوره‌ی مائده‌ام از اولین سوره‌های قرآنه...تویی که این‌همه با این دم زدنای الکیت از خدا دل این و اون‌و خون می‌کنی! یه سری‌ام به کتابِ خدات بزن!

تویی که می‌دونم هیچ‌وقت این‌و نخواهی فهمید!!!

 

پی‌نوشت:

*در مصراع ابتدایی یکی از ابیات یکی از اشعار حافظ می‌خوانیم:

رشته‌ی صبرم به مقراض غمت ببریده شد 

-خوندن زیارت عاشورا و دعای افتتاح در شب‌های ماه رمضان توصیه شده...و دعا برا امام زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف) تو این ماه خیلی اومده. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.