بی‌چون

بی‌چون

چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون...
بی‌چون

بی‌چون

چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون...

بی‌چون|

بی‌چونِ بی‌چون،

بی‌توجیح
بدون قصد توجیح و بودن وُسع توجیح.

+نگاهم نمی‌کند که مبادا به گناه بیفتد یا اصول دینش که سفت چسبیده‌اش و سف‌تر و سخت‌تر از او چسبیده‌امش، خط‌ دار بشود؛ خط دار بشود آن‌هم مشکی...

می‌خواهد آخر ترم هم نمره بدهد بیست و منتش را بگذارد لابد.

نمره‌اش تف کردن دارد...نمره گرفتن از این چنین استادی که لایق شخصیت شاگردی هم نمی‌داندمان گرفتن ندارد. چه بسا معلم درسی هم نیست و خودش را همه‌کاره هم می‌داند.

نمی‌دانم می‌داند دلی هم می‌تپد درون این چهره‌ی نگرانی که روبه‌روی خودش ایستاده نگاهش داشته‌ و با کلماتی که انگار پرتشان می‌کند جلوی چشمانش، لحظه به لحظه بیش‌تر فرو می‌بردش در زمین. نمی‌داند، نمی‌داند تنها فرو نمی‌رود، نابود می‌شود.

+نیامد! همه جا رفت، الا این‌جا، این‌جایی که بودم و نفس کشیدم. برایم سنگین است که همه جا رفت. آن‌قدر بزرگش می‌دانستم که برایم مشاور سال‌ها پیش و رفیق این سال‌ها نبود، بزرگ بود، امین بود؛ اما او مرا نمی‌دانست، هیچ‌چیز، هیــــچ‌چیز هم نمی‌دانست با این‌همه که بزرگش دانستم.
این هم قانون دنیاست لابد! به هرکه پناه ببری، پشه را هم پشه بداند و تورا اما هیچ و هیچ و هیچ. این چه قانون‌هایی‌ست که سر خود وضعشان می‌کنیم و می‌زنیمشان به نام خدا؟
فکر می‌کردم سرخود وضعشان کرده‌ایم و زدیمشان به نام خدا اما حالا نمی‌دانم، شک کرده‌ام!

+به چه چیز دل‌خوش باشم و به تنها نبودن فریب بدهم؟ آن بالایی می‌دانسته، یقیناً می‌دانسته بی‌پشت بمانم، می‌میرم و دونفر به زجرکش کردنم فرستاده‌است این‌پایین!!! می‌گذارند می‌روند، بی‌آن که پشت سرشان را نگاه کنند. اسمشان "دوست" است. البته اگر " ِزوری" را هم به دوست اضافه کنیم. موج من منفی‌ست، منفی‌ست که هرچه از هرکه می‌رسد، منفی‌ست.

+جواب محبت...احتمالاً تف کردن است...آره، درس را اشتباه گرفته بودم با یکی دیگر...آره...

+می‌آیند غم‌ـت را لایک می‌زنند...
یعنی برو بمیر دیگر!!

من حتی نمی‌دانم به فنا رفته‌ام یا به غارت!...لهِ له‌ام.
یک‌جورایی خودت هم می‌دانستی آخرین دیدارم با کی‌بُرد نبود، خواستم بترسی، جسارتت بیش‌تر شد.

- فکر کن نوشتم تا در لیست آرشیوم کلمه‌ای بی‌وجود، با شمایل "مهر"ماه هم به چشم بخورد.

- نظر نذاشتی‌ام، نذاشتی، به کرمت، حق داری، نظر نداره، خودمم نظر خاصی نسبت به "هیچ‌چیز" ندارم، هیچِ هیچم، تهی...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.